غمی نیست ما برقراریم | اون بالا یکی رو داریم...
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر
شخصیت من چیزیه که من هستم
اما برخورد من بستگی داره به این که تـــو کی هستی !!!
------------------
روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت
هر کسی غصه ی اینکه چه میکرد نداشت
چشمه ی سادگی از لطف زمین می جوشید
خودمانیم زمین این همه نامرد نداشت
--------------------
وقتی که به دنیا آمدی، تو گریه می کردیو اطرافیانت لبخند به لب داشتند
آنگونه باش که در پایان زندگی
تو تنها کسی باشی که لبخند بر لب داری
و اطرافیانت گریه می کنند
---------------------
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد
به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد
و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...
سهراب سپهری در ۱۵ مهرماه ۱۳۰۷ در کاشان به دنیا آمد. پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رییس تلگرافخانه کاشان، پدرش «اسدلله» و مادرش «ماه جبین» نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند.
ای ســــاربان آهستـــــه ران کارام جانـــم می رود
وان دل کـــه با خود داشتـــم با دلستـــانم می رود
گفتـــم به نیرنـــگ و فســـون پنهان کنــم راز درون
پنهان نمی مانـــد که خـون بـــر آستــــانم می رود
محمـــــل بــــدار ای ســـاربان تندی مکن با کاروان
کز عشــــــــق این سرو روان گویی روانـم می رود
بــــاز آی و بــر چشمم نشیـــن ای دلــفریب نازنین
کـــــآشوب و فریــاد از زمیــن بـر آسمانــم می رود
در رفتـــن جـــان از بـــدن گوینــد هــر نـوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم کـه جانم می رود