امامزاده باباپیر ابن علی
در واقع این مکان یک قدمگاه است ولی در روستای گلدره به امامزاده معروف است.)
در روستای گلدره قدمگاهی به نام باباپیر وجود دارد که داستان ان به این صورت است :
در دوران گذشته ( 1298خورشیدی ) قحطی شدیدی به وجود آمد که عرصه بر همه تنگ شد و در نواحی و روستاهای
اطراف هم چیزی یافت نمی شد تا این که یک روز صبح ،پیرمردی که همراه وی شتری با بار آرد بود ، به قلعه رسید.
او به مردم می گوید من به هر نفر یه کیل(5 من) آرد به صورت نسیه می دهم و هنگام خرمن نسیه خود را پس
میگیرم . مردم هم تعداد اعضای خانواده ی خود را می گفتند و آرد می گرفتند. در این حین بعضی قصد زیاد ستانی
داشتند و تعداد اعضای خانواده ی خود را بیشتر می گفتند ولی این پیرمرد به افراد دروغگو به تعداد واقعی افراد خانواده
شان آرد می داد که این باعث تعجب آن ها می شد.
شب فرا رسید و از او خواستند که او در قلعه بماند ولی او نپذیرفت و حرکت کرد.
دلیل دیگر تعجب مردم این بود که وی چگونه توانسته بود با یک شتر به تمامی افراد روستا 5 من آرد دهد.
هنگامی که این مرد خواست برگردد فردی او را تعقیب کرد و وقتی در مکان فعلی امامزاده متوجه شد که کسی او را
تعقیب می کند ؛از دیده پنهان شد و دیگر اثری از او یافت نشد.
تعقیب کننده ،این محل را با سنگ ،علامت گذاشت و بعد ها مردم انجا را امامزاده کردند.
این پیرمرد نیز اصلا برای طلب خود برنگشت...
این امامزاده فاقد قبر است و در دهانه ی تنگه قرار دارد و به طور معجزه آسایی از سیلاب ها در امان مانده است.
حاج امیر قاسمی در وصف این امامزاده این چنین سروده است :
این غایب مراد که به گلدره اندر است انرد مقام و شاُن به کیوان برابر است
گر غایب است و نام نکویش بود نهان یادش به ذهن جملهُ مردم مصور است
دیدیم به چشم خود گهی نور در این مکان یافتیم که او بزرگ و نکو شاُن و سرور است
شد هرکس دخیل به او،گشت حاجتش روا دانست که او مقرب درگاه داور است
هر جا که حاجتی دهند و کنند درد دوا آنجا ز نور پاک ولایت منور است
این شور و شوق و این همه اخلاص و هم ادب با پیروی ز عترت و قرآن میسر است
بعد از نماز بپرداز به افعال مستحب خدمت به والدین گر بنمایی بهتر است
هر کس رسد برای زیارت در این مکان در سایهُ عنایت آل پیامبر است
گر قاسمی سرود به وصفش چنین سخن اوصاف و وصف او نه چنین بلکه برتر است
شاعر : حاج امیر قاسمی