امام حسین(علیه السلام) فرزند امام علی بن ابیطالب(علیه السلام) و بزرگ بانوی عالم، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) است. او در روز سوم یا پنجم ماه شعبان سال چهارم هجرت، بعد از امام حسن مجتبی در مدینه به دنیا آمد. در روایات فراوانی آمده است که آن حضرت از بطن مادر در شش ماهگی - چون یحیی بن زکریا(علیه السلام) - به دنیا آمد.(1) حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) هشت سال با جد خود و سی و هشت سال همراه با پدر و چهل و هشت سال با برادرش امام مجتبی(علیه السلام) و ده سال پس از امام مجتبی(علیه السلام) زندگی کرده است. شهادت سومین امام ما در سال 61 هجری اتفاق افتاده است. بنابراین عمر شریف ایشان 57 سال و چهار ماه و 25 روز خواهد بود.(2)
امشب در شب تاسوعای حسینی نماینده شهرستان نجف آباد در مجلس شورای اسلامی و همراهان در بین مردم روستای گلدره در حسینیه حضرت ابولفضل العباس به عزاداری پرداختند.
از جمله همراهان میتوان به فرماندار شهرستان نجف آباد ، بخشدار منطقه مهردشت ، امام جمعه شهر دهق ، ریاست پاسگاه شهر دهق ،ریاست آموزش و پرورش منطقه مهردشت ، ریاست بنیاد شهید شهرستان نجف آباد و ....... اشاره کرد که با حضورگرمشان در مجلس عزاداری اباعبداله حسین ودر بین مردم باعث سر افرازی مردم روستای گلدره شدند .
آقای ابوترابی نماینده مجلس شورای اسلامی در سخنرانی خود به مردم روستای گلدره قول رسیدگی به مشکلات روستا از جمله آسفالت کردن معابر را دادند واشاره ای نیز به منطقه مهردشت به شهرستان شدن وروستای اشن به شهر شدن داشتند .
روستای گلدره آخرین روستادرشهرستان نجف آباد واقع شده است و تا شهرستان نجف آباد حدود 100کیلومتر و تا شهر دهق 35کیلومتر فاصله دارد و در میان چند کوه واقع شده است ، منطقه ای سرسبز و زیبا و کوهستانی که زمستان های سرد و معمولاً برف نشین می باشد. این روستا صاحب آب آشامیدنی بهداشتی ، برق ، تلفن ، درمانگاه ، گاز ، آنتن موبایل ، شرکت تعاونی و دو مدرسه ابتدایی و راهنمایی می باشد. مردم گلدره بسیار معتقد و متدین و در جنگ تحمیلی نقش مهمی داشته اند ، این روستا صاحب یک حسینیه و یک مسجد جامع و دو مسجد دیگر است. امامزاده باباپیرعلی (باباپیرون) از نوادگان امام جعفر کاظم(ع) در 500 متری شمال شرقی این روستا اعتقادات بسیاری را مجذوب خویش نموده است. ساختمان امامزاده حدود 300 سال پیش از گل و خشت خام و چوب ساخته شده است . زبان اهالی فارسی و شغل آنان کشاورزی ، دامداری ، مرغداری و کتیرا و روحیاتی سخت کوشانه و جمعیتی قریب به 1500 نفر دارد.
آشنایی :
روستای گلدره آخرین روستادرشهرستان نجف آباد واقع شده است و تا شهرستان نجف آباد حدود
110کیلومتر وتاشهراصفهان حدود 125 کیلومتر و تا شهر دهق 35کیلومتر
فاصله دارد و در میان چند کوه واقع شده است
، منطقه ای سرسبز و زیبا و کوهستانی که
زمستان های سرد و معمولاً برف نشین می
باشد. این روستا صاحب آب آشامیدنی بهداشتی
، برق ، تلفن ، درمانگاه ، گاز ، آنتن موبایل ، شرکت
تعاونی و دو مدرسه ابتدایی و راهنمایی
می باشد. مردم گلدره بسیار معتقد و
متدین و در جنگ تحمیلی نقش مهمی داشته اند ، این
روستا صاحب یک حسینیه و یک مسجد جامع
و دو مسجد دیگر
است. امامزاده باباپیرعلی (باباپیرون) از نوادگان امام
جعفر کاظم(ع) در 500 متری شمال شرقی این
روستا اعتقادات بسیاری را مجذوب خویش
نموده است. ساختمان امامزاده حدود 300 سال
پیش از گل و خشت خام و چوب ساخته شده است . زبان اهالی فارسی و شغل آنان کشاورزی ، دامداری ، مرغداری و کتیرا و روحیاتی سخت کوشانه و جمعیتی قریب به 1500 نفر دارد.
محرم در روستای گلدره
با فرارسیدن محرم و آذین بندی اماکن مقدس و مذهبی وخیابانها در روستا ، اهالی هر روز به حسینیه می روند و پس از نماز جماعت مراسم زیارت عاشورا برگزار می شود و سپس هیئت سینه زنی حضرت ابوالفضل العباس (ع) روستای گلدره در صبح و بعدازظهر ، از مسجد جامع مراسم نوحه خوانی و زنجیرزنی را شروع میکند سپس بر سر مزار وبعد از آن به امامزاده رفته وبعد به حسینه و مراسم با صرف نهار و شام و سینه زنی و زنجیرزنی در حسینیه تداوم می یابد و در پایان با سینه زنی پرشور و گرم به پایان می رسد.
هیئت تعزیه خوانی ابوالفضل العباس نیز هر روز بعد از برگزاری نماز ظهر در حسینیه شروع به خواندن تعزیه میکند این هیئت فقط در روز عاشورا از ساعت 7 صبح داخل حسینیه تعزیه عاشورا را برگزار میکند
عاشورا در گلدره
در روز عاشورا پس از برگزاری تعزیه و نماز ظهر و صرف ناهار در حسینیه هر دو هیئت تعزیه خوانی وزنجیر زنی باخواندن نوحه و روضه به بیرون از روستا رفته و مراسم پرشور آتش زدن خیمه ها را با شور وحال حسینی برگزار میکنند و پس از برگشتن به حسینیه وخواندن نماز مغرب و عشا مراسم سینه زنی وصرف شام وشام غریبان در حسینه برگزار میشود .
تهیه کننده : رضا عبدالهی
نکات زیر را به خاطر بسپارید، جدی بگیرید
Answer the phone by LEFTear
برای صحبت با موبایل از گوش چپ استفاده کن
Do not drink coffeeTWICE a day
روزانه بیش از دو فنجان قهوه ننوشید.
Do not take pills withCOOL water
قرص و داروها را با آب خیلی سرد تناول نکنید.
Do not have HUGE meals after 5pm
بعد از ساعت 5:00 عصر از خوردن غذای چرب خوداری کنید.
Reduce the amount of TEAyou consume
مصرف چای روزانه را کم کنید
Reduce the amount of OILYfood you consume
از مقدار غذای چرب و اشباع شده با روغن در وعده های غذایی کم کنید
Drink more WATER in the morning, less at night
در صبح آب بیشتر و در شب آب کمتر بنوشید.
Keep your distance from hand phone CHARGERS
از گوشی موبایل در زمان شارژ شدن دوری کنید..
Do not use headphones/earphone forLONG period of time
از سمعکهای تلفن ثابت و موبایل برای مدت طولانی استفاده نکنید.
Best sleeping time is from10pm at night to 6amin the morning
بهترین زمان خواب از ساعت 10:00 شب تا ساعت 6:00 صبح است
Do not lie down immediately after taking medicinebefore sleeping
بعد ازخوردن دارو فورا" به خواب نروید.
When battery is down to theLAST grid/bar, do not answer the phone as the radiation is 1000 times
زمانیکه
باتری موبایل ضعیف است با جایی تماس نگیرید و تماس کسی را جواب ندهید چون
در این حالت امواجی که گوشی منتشر می کند 1000 برابر است.
اگردبیر فارسی بودم نامت را اولین غزل از صفحه کتابها می نهادم اگر دبیر جبر بودم عشق مجهول تو را بر قلب معلوم خودم بخش میکردم تا معادله محبت پدید آید اگر دبیر هندسه بودم ثابت می کردم که شعاع نگاهت چگونه از مرکز قلبم گذشت
شوق باران...
خشکسالی عنان طاقتم را بریده بود٬
هر روز به امید نیم قطره بارانی به آسمان چشم می دوختم...
تخم نا امیدی در شوره زار قلبم جوانه می زد٬
غرق در خیال باران در کنج منزل نشسته بودم که ناگهان صدای خروشان رعد مرا به خود آورد...
چترم را برداشته و از منزل خارج شدم...
جوانکی را دیدم که قطرات باران را بر وجودش حس میکرد..
زیر باران چنان پایکوبی می کرد و به دور خود میچرخید تو گویی باران به سفارش او می بارد!
گفتمش: زیر چترم بیا تا خیس نشوی!
نگاهی پرمعنا به من افکند و گفت:
برای سبک شدن باید خیس شد!
تو باران را نمی فهمی پس با چترت خوش باش!
باران برای تو نوازشگر پنجره ی اتاق است اما برای من موهبتی است الهی تا فراموش نکنم آسمان کجاست!
درخت سبز داند قدر باران
تو خشکی قدر باران را چه دانی؟!
بیاد سخنان سهراب افتادم:
« چترها را باید بست٬
زیر باران باید رفت٬
فکر را٬ خاطره را٬ زیر باران باید برد٬
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت٬
دوست را زیر باران باید دید٬
عشق را زیر باران باید جست٬
زیر باران باید چیز نوشت٬ حرف زد٬ نیلوفر کاشت»
چترم را بسته و وجودم را به قطره های باران سپردم٬
خدای من ...چه لذتی داشت؟!
باران را حس می کردم٬
همچو کودک داستان « باز باران» از خوشحالی می پریدم...
آه...چه سالها که این چتر ننگین مرا از باران محروم کرد..
برادر و خواهرم...
ماه رمضان فرا رسید..
باران رحمت الهی می بارد٬
بنگر کدامین چتر تو را از حس باران محروم می کند٬
چترت را ببند..
باران را حس کن.
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان می شوی از قصه خلقت از این بودن ، از این بدعت
خداوندا تو مسئولی
خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است . . .